همه چیز با رفتن دیگوری و پلی، دختر همسایه بغلی، به اتاق زیر شیروانی و مخفی دایی اندرو آغاز شد. همانجا که دایی اندرو با فریب پلی را وا داشت به حلقهای جادویی دست بزند که او را به دنیایی جادویی پر رمز و راز میبرد. دیگوری نیز برای بازگرداندن پلی راهی همان دنیا میشود. در عوض دیگوری خود نیز همراه پلی به گشت و گذار در آن دنیا پرداخته و همراه او شاهد پدید آمدن دنیای اسرارآمیز نارنیا توسط اسلان، شیر با شکوه، میگردد. پیش چشم این دو است که نارنیا با تمام جنگلها و کوهها و دشتها پدید میآید؛ حیوانات سخنگو یکبهیک به وجود میآیند؛ و پلیدی نیز همچنان در این دنیا وجود دارد.